معنی زنبور عسل

فارسی به ترکی

زنبور عسل‬

arı, bal arısı

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

زنبور عسل

مگس انگبین کبت هم آوای کبک هم چنان کبتی که دارد انگبین (رودکی)

فارسی به ایتالیایی

فارسی به عربی

زنبور (بی عسل)

زنبور


زنبور عسل نر

طائره بدون طیار

عربی به فارسی

زنبور

زنبور سرخ , زنبور (بی عسل)

معادل ابجد

زنبور عسل

425

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری